محمد عرشيا متولد 11/8/88 و محمد عرشيا متولد 11/8/88 و ، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

محمد عرشیا هدیه ای از عرش

خاطره اولين روزي كه آقا عرشيا به كيش اومد و پا به خونه خودش گذاشت.

1392/10/23 12:10
نویسنده : مامان مريم
347 بازدید
اشتراک گذاری

50 روزت بود كه ديگه كم كم بچه داري رو از مامان شمسي ياد گرفتم و بعد از تقريبا سه  ماه اومدم كيش. شبي كه اومديم هم ماه محرم و هم شب يلدا بود و طبق معمول فال حافظ گرفتيم. البته اون سال براي اولين بار به جاي دو فال سه فال گرفتيم چون ديگه با وجود شما يك خانواده سه نفره شده بوديم.شبهاي سختي رو پشت سر گذاشتم. اون روزها تو كيش خيلي احساس تنهايي مي كردم و همش مي ترسيدم كه نكنه يك وقت كاري رو خوب انجام ندم و خدايي نكرده بلايي سرت بياد. هر وقت مي بردمت دستشويي كه بشورمت خيلي استرس داشتم. شبها تا صبح گريه مي كردي و پيچ مي زدي.بالاخره فهميديم كه رفلاكس معده داري. خيلي عذاب كشيديم.دكتر گفت بعد از هر بار شير دادن بايد نيم ساعت بالا نگهت دارم كه شير توي گلوت برنگرده و خفت نكنه.خيلي سخت بود. تا صبح 4 تا 5 بار شير مي خوردي .هر شير خوردن تقريبا نيم ساعت طول مي كشيد و هر بار نيم ساعت هم بايد بالا نگهت مي داشتم. يعني تا صبح اصلا نمي دونستم كه خوابيدم يانه. بعد از زايمان دچار افسردگي پس از زايمان شده بودم و رفلاكس شما افسردگي من رو چند برابر مي كرد. خيلي روزها و شبهاي سختي بود ولي خدا رو شكر حالا ديگه رفلاكست خوب شده ولي حساسيت به شير و فراورده هاي شيري هنوز باقي است و همين يكي از مشكلات و ناراحتي هاي هر روز من و باباست. وقتي التماس مي كني كه برات بستني،شير،پنير،دوغ و غيره بخريم و ما به خاطر حساسيتت نمي تونيم اشك تو چشمامون جمع مي شه و فقط مي تونيم دعا و نذر و نياز كنيم كه انشااله اين حساسيت از بين بره . از همون كودكي هر روز به جاي شير بهت كلسي كير،مولتي ويتامين،آهن و زينك مي دم. امسال ماه رمضان هر روز اصرار مي كردي كه براي افطار بريم مسجد و من نمي دونستم چرا.بعدا فهميدم همراه بابا كه مي ري هر روز يك كم از پنيري كه سر سفره افطار هست مي خوري و به خاطر همين اصرار داري كه بريم مسجد.الهي برات بميرم. چند وقت پيش هم شعر شير رو كه تو مهدكودك يادت دادن مي خوندي و هي مي پرسيدي پس چرا مي گن شير مفيده؟ چرا مي گن شير تو رو سر حال مي كنه ؟ تو مهدكودك هم به مربي ها سپردم كه هر روز كه به بچه ها پنير و شير مي دن به شما ندن و به جاش هر روز خودم برات صبحانه درست مي كنم كه ببري و هر شب فقط فكر اينم كه براي فردا ديگه چه صبحانه اي بدم ببري. مثلا كتلت، سيب زميني ، گوشت چرخ كرده،عدسي و غيره.اميدوارم كه خدا همه بچه هاي بيمار رو شفا بده و اين حساسيت شما رو هم از بين ببره.

اينجا تازه اومده بودي كيش و برده بودمت جشنواره حضرت علي اصغر (ع)

به علي اصغر حسين مي سپارمت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)