تولد چهار سالگيت مبارك گلم .(آبان سال 92)
تا امسال همه تولدهات رو تهران گرفتيم و به خاطر همين هيچوقت دوستات تو تولدت شركت نداشتن. امسال كه با هم به تولد چند تا از دوستات رفتيم ديدم كه خيلي با اشتياق به همه چيز مخصوصا به باز كردن كادوها نگاه مي كني. به خاطر همين تصميم گرفتم كه امسال تولدت رو تو كيش و همراه دوستان بگيرم. تولدت رو به جاي يازدهم آبان سه آبان گرفتيم. چون به مناسبت عيد غدير دو روز تعطيلي بود. به درخواست شما تولد رو با تم باب اسفنجي كه شما عاشقش هستي گرفتم. البته چند بار هم نظرت عوض شد و لاك پشتهاي نينجا رو انتخاب كردي. به خاطر همين براي تولد مهد كودكت كه همراه با دانيال جون گرفتيم كيك نينجا سفارش داديم. مامان شمسي هم براي تولدت اومد كيش و به همراه بابا هر دو واقعا كمكم كردن كه بتونيم تولد خوبي برات بگيريم. ولي وقتي تولد شروع شد و ذوق و خوشحالي شما رو همراه با دوستاي عزيزت ديديم همه خستگي ها از تنمون در اومد و ما هم بسيار خوشحال بوديم و بهمون خوش گذشت. انشااله تولد صد سالگيت رو در كمال صحت و سلامت بگيري عزيز دلم.
براي كارت تولد يك ايده داشتم و اون هم اينكه عكسهايي كه قبلا با دوستات داشتي رو دادم خاله معصومه به صورت كارت تولد طراحي و چاپ كرد.خاله معصومه دستت درد نكنه. چند تا از كارتها رو براي نمونه مي گذارم:
سامي آرتين عرشيا
دانيال و عرشيا
این هم پشت كارت كه روش نوشته شده :
يك جشن كوچك ، اما يك دل بزرگ پر از عشق . يك ميزبان كوچك ، كه شما را به چهارمين جشن تولدش دعوت مي كند.
اين هم عكسهايي كه خاله معصومه باهاشون دفترچه براي نوشتن خاطره توسط ميهمانان درست كرد.
این هم عکسهایی که روی غذا و دسر گذاشتیم
اول تولد جوگير شدي و هر كاري مي كرديم عكس نمي انداختي تا اينكه بابا با دوستات عكس انداخت و شما حسوديت شد و زود اومدي عكس انداختيم.
عرشيا با كيك باب اسفنجي
بيا شمع ها رو فوت كن كه صد سال زنده باشي
عرشيا سامي دانيال آرتين
دنيا دختر خاله مريم يا به قول عرشيا آبجي دنيا و دانيال جون
سامي عرشيا رزا زهرا با نقابهاي تولد
بچه ها با زور مي خوان فشفشه رو خاموش كنن
شاه دوماد گل
آقا عرشيا كنار ميز ميوه و تنقلات
ميز شام جاتون خالي
ميز دسر
و اين هم چند تا از تزئينات ميز شام
سامي جون در حال خوردن سوسمار روي ژله
گل پسر بعد از تولد در حال كمك كردن به مامان شمسي
و در آخر هديه براي بچه ها ست دايناسور و دفترچه و خودكار فانتزي و بادكنك
و اين هم دو تا عكس از پشت صحنه قبل از تولد
تولد مهد كودكت رو به همراه دانيال جون كه اون هم تولدش يك آبانه در تاريخ نه آبان گرفتيم. همون اول براي اينكه يادم رفته بود تاج تولدت رو بيارم و كلاه آورده بودم قهر كردي و انقدر خستم كردي و حرصم رو درآوردي كه نگو.
اينجا هم خندت گرفته ولي مي خواي به من رو ندي!
حتي تيچر مريم كه انقدر دوستش داري هم نتونست راضيت كنه كه كوتاه بياي.
بالاخره تيچر تصميم خوبي گرفت.بردت تو كلاس و يك كلاه مثل كلاه دانيال برات درست كنه و شما هم خوشحال و پيروزمندانه داشتي من رو كه حرص مي خوردم نگاه مي كردي! تيچر دستت درد نكنه.
و حالا عرشياي پيروز و خوشحال و دانيال با اون خنده بامزه اش
و اين هم كيك نينجا به درخواست آقا عرشيا و آقا دانيال
و حالا تولد تولد تولدت مبارك (بچه ها در حال رقص)
و در آخر هديه به بچه ها كتاب و بادكنك
این هم عکسهای فتوشاپی مامان: